مردم اروپا چقدر کتاب می‌خوانند؟

خانواده‎های اروپایی به طور متوسط تنها ۱.۱ درصد از هزینه‌های مصرفی خود را به خرید کتاب، روزنامه و لوازم التحریر اختصاص می‌دهند و به طور میانگین کمتر از ۱۰ دقیقه در روز کتاب می‌خوانند.

به گزارش یورونیوز براساس آمارهای منتشر شده در یوروستات، موسسه آمار اروپا واقع در لوکزامبورگ، در سال ۲۰۱۶ مردم این قاره حدود ۹۰ میلیارد یورو یعنی حدود ۰.۶ درصد از تولید ناخالص داخلی اتحادیه اروپا را صرف خرید کتاب، روزنامه و لوازم التحریر کردند و بدین ترتیب سهم هر یک از ساکنان اروپا حدود ۲۰۰ یورو بود.

بر این اساس هزینه‌های تخصیص داده شده به خرید کتاب، روزنامه و لوازم التحریر کمتر از نصف هزینه‌های مسائل تفریحی و فرهنگی در میان مردم این قاره است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که خانواده‌های اروپایی در سال ۱۹۹۵ حدود ۱.۸ درصد از هزینه‌های مصرفی خود را به خرید کتاب، روزنامه و لوازم التحریر اختصاص دادند اما این میزان به تدریج در سال‌های اخیر کاهش یافته و در سال ۲۰۱۶ به حدود ۱.۱ درصد رسیده است.

یک نظرسنجی که در سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۵ در اروپا صورت گرفته نشان می‌دهد که شهروندان اروپایی روزانه کمتر از ۱۰ دقیقه کتاب می‌خوانند. بدین ترتیب مردم فرانسه با میانگین ۲ دقیقه مطالعه در روز کمترین و مردم استونی با میانگین ۱۳ دقیقه در روز بیشترین میزان کتاب‌خوان را به خود اختصاص داده‌اند.

پژوهش‌ها همچنین نشان می‌دهد که افراد کتاب‌خوان و اهل مطالعه روزانه به طور متوسط بین یک ساعت و یک دقیقه در فرانسه تا یک ساعت و ۳۷ دقیقه در مجارستان مطالعه می‌کنند. در تمام کشورهای مورد بررسی سهم خوانندگان کتاب در میان زنان بالاتر از مردان است. با این حال، مردان کتاب‌خوان روزانه به مدت طولانی‌تری نسبت به زنان کتاب‌خوان مطالعه می‌کنند.

 از سایت فرارو کد خبر ۳۶۱۱۶۵

آماری از سرانه مطالعه در ایران و جهان

لینک خبر در خصوص سرانه مطالعه در ایران و جهان

کتاب‌خوانی یا کتاب‌نخوانی: مسئله در روش بحث است

یک فرق اساسی جوامع مدرن با جوامع در حال توسعه آن است که برای برخورد با یک مشکل معین راه‌های تعریف شده علمی وجود دارد و کسی که قرار است در باره مشکلی طرح بحث و تحلیل کند خواه ناخواه باید از آن راه برود. خلاصه راه علمی و چکیده روش مدرن آن است که شما متکی به شواهد و اطلاعات کار کنید. بنابراین، صنعت تحقیق متکی به صنعت بزرگ فکت‌یابی و گردآوری شواهد است از یک طرف و از طرف دیگر متکی است به نظام نظریه‌های قابل بحث که هر کدام بر گروهی از شواهد تکیه می‌کنند و بخشی از آن شواهد را برجسته می‌کنند که به نظرشان کمتر مورد توجه بوده و سعی می‌کنند از طریق گفت‌و‌گوی علمی یعنی متکی به سند بحث را پیش ببرند و نظریه‌ها را تعدیل و تکمیل و تصحیح کنند یا به کلی کنار بگذارند و نظریه تازه‌ای بیاورند که بتواند شواهدی را که در نظر گرفته نشده توضیح دهد.

از این توصیف مختصر پیداست که هر نوع پیشرفتی در علم و بحث تنها و تنها ناشی از این حلقه‌های تحقیق است و بس. و اگر چه عموم مردم خاصه در جهانِ غیرمتکی به علم صرفا پیشرفت‌ها را می‌بینند اما این پیشرفت‌ها متکی به صدها مقاله و تحقیق و سمینار خصوصی و عمومی و بحث و تبادل نظر و نهایتا آزمایش است – این بخشی است که از منظر عموم معمولا غایب است. اما هر عضوی از جامعه علمی در این جوامع به منطق کشف علمی و چاره‌گری مسائل آشنا ست و اگر خودش در جریان همه تحولات علمی نباشد، دست‌کم در گوشه‌ای از آن سهمی دارد که بر او روشن می کند که بدون تحقیق و آزمایش نمی توان پیش رفت و مساله‌ای را حل کرد.

ادامه مطلب در لینک زیر

ادامه نوشته

چرا ما ایرانیان کتاب نمی‌خوانیم؟ / صادق زیبا کلام

به نظر می‌رسد اساسا دو دلیل اصلی برای رفتن به سراغ کتاب وجود دارد: نخست برای اقناع نیازهای روحی و فرهنگی‌مان. مطالعه یک رمان، یک کتاب شعر یا یک نمایش‌نامه و این دست آثار، باعث انبساط خاطرمان می‌شود و از مطالعه آنها لذت می‌بریم. انگیزه دوم برای مطالعه کتاب به منظور بالابردن آگاهی و دانش صورت می‌گیرد. مطالعه کتب علوم انسانی به این دلیل انجام می‌شوند. البته انگیزه‌های دیگری نیز می‌توان سراغ گرفت اما نوعا ما یک کتاب را یا به‌واسطه انبساط خاطر و لذت‌بردن از آن مطالعه می‌کنیم یا به منظور افزایش آگاهی و دانشمان. انگیزه اول چندان نیازی به توضیح ندارد. بسیاری از ما حداقل یک‌ بار در عمرمان لذت خواندن یک داستان را تجربه کرده‌ایم؛ با اینکه می‌دانیم داستان ساخته و پرداخته ذهن نویسنده است اما از خواندنش لذت می‌بریم. اما انگیزه دوم قدری پیچیده‌تر است؛ خواندن کتاب به‌منظور آگاهی و دانش. در این خصوص باید گفت در ایران به‌واسطه نگاه برخی مسئولان و دولتمردانمان چندان احساس کمبود دانش و آگاهی وجود ندارد یا دقیق‌تر گفته باشیم در ایران نگاه دولتمردان و مسئولانمان به انسان و جامعه‌اش‌، به گذشته‌اش، امروزش یا آینده‌اش، به تحولات منطقه یا دنیا، به اخلاق و سایر جنبه‌های زندگی، جایی برای ابهام و شک و تردید و درنتیجه نیاز به آگاهی باقی نمی‌گذارد. برخی مسئولان ما همه پاسخ‌ها و برای همه ابهامات جواب دارند.
متن کامل مطلب در روزنامه شرق

پاسخ دکتر دیانی به مقاله دکتر زیباکلام

درسی از فرهنگ مطالعه در چین

مهرداد رخشنده - معاون اداره کل فرهنگی آسیا و اقیانوسیه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در ایسنا نوشت: کتاب و کتابخوانی یکی از اصول فرهنگی هر کشور است و تلاش می‌شود تا با ابزارهای مختلف جذابیت کتاب و کتابخوانی در بین مردم هر کشور توسعه یابد. امروزه جمعی از صاحب‌نظران و اندیشمندان اجتماعی، معتقدند میزان پیشرفت هر کشور و توسعه‌یافتگی مردمش را می‌توان در حد و اندازه و سرانه مطالعه مردمان آن کشور جستجو کرد. این دیدگاه و نظریه، مقبول و معقول به نظر می‌آید؛ چون مطالعه را می‌توان یکی از عوامل مهم توسعه‌یافتگی ذهن افراد و در دیدگاهی بزرگ‌تر، توسعه‌یافتگی جامعه که مجموعه‌ای از فردها و افراد است، دانست.

طبق یکی از آخرین آمارگیری‌ها درباره سرانه مطالعه در کشورهای جهان، مردم چین در هفته هشتت ساعت کتاب‌ می‌خوانند و در مجموع میانگین پنج کتاب برای هر نفر است، شاید یکی از دلایل مطالعه مردم در این کشور، از یک نیاز درونی سرچشمه گرفته و جوشیده است.

متن کامل

باورهای رایج دربارۀ ترویج خواندن/ دکتر منصوریان

سرانۀ مطالعه از جمله شاخصهایی است که در «صحت» و «سودمندی» آن تردید وجود دارد. صحتش جای تردید دارد، زیرا محاسبه میانگین دقیقه‌ها و ثانیه‌هایی که مردم یک کشور به خواندن اختصاص می‌دهند دشوار است. در نتیجه این عدد در نهایت تقریبی و تخمینی باقی می‌ماند. معمولاً هم نهادهای مختلف آمارهای متفاوتی منتشر می‌کنند و گاه اختلاف آمارها معنادار است. دلایل فراوانی برای نادقیق بودن این شاخص وجود دارد که خود بحث مفصلی است. مثلاً هنوز بر سر اینکه چه چیز مطالعه است و چه چیز نیست، توافق جامعی به دست نیامده است. هنوز نمی‌دانیم آیا منظور از مطالعه فقط کتابخوانی است یا شکل‌های دیگر تعامل افراد با منابع اطلاعاتی را نیز می‌توان بخشی از مطالعه محسوب کرد. بنابراین، یک مشکل ناشی از تعریف چیستی مطالعه است و مشکل بعدی ریشه در چگونگی محاسبه آن دارد.

ادامه مطلب

نوشته ای از  وجیهه علی‌اكبری با عنوان "حال کتابخوانی مان بد است"

  كارشناسان فرهنگی، برای این وضعیت نامناسب کتابخوانی، علت‌های متعددی را بیان می‌كنند؛ ازجمله گران بودن كتاب، نبود وقت كافی برای مطالعه، سرگرم شدن افراد به برنامه‌های كاربردی و شبكه‌های اجتماعی، در دسترس نبودن كتابخانه‌ها، در كنار كمبود كتاب‌های مناسب برای سلیقه‌های مختلف و ... با این وجود همه این‌ها هست اما همه، این‌ها نیست.

طبق آمار كنفرانس بین‌المللی كتابداری و اطلاع رسانی، در هر جامعه ای باید برای هر 3 تا 5 هزار نفر یك كتابخانه عمومی‌ باشد.

لینک مطلب در سایت خبری حوزه هنری